دوباره
●
اولش سخت بود يه جوري رو تخت بخوابيم كه دست و پامون تو چشم و چال اون يكي نره!
يا كله هامون بهم ميخورد يا جاي هم رو مي گرفتيم.
كم كم بهم خو گرفتيم.
من ظرافت تو رو محترميدم
تو با ضخامت من كنار اومدي!
posted by 2bareh at
4:52 PM
Home
صفحه اصلی
آرشيو
فرستادن نظرات